عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست )

ساخت وبلاگ
مادري را مقابل ضريح ديدم كه زياد گريه مي كرد، از او پرسيدم : چرا اينقدر گريه و زاري مي كني ؟!گفت : من نذر كرده بودم كه اگر (آقا حضرت اباالفضل (ع )) بچه اي به من عنايت فرمود، سر تا پاي او را طلا بگيرم و داخل ضريح بيندازم ، وقتي كه بچه به دنيا آمد طمع مرا گرفت و گفتم : (براي چه طلاها را توي ضريح بيندازم تا خدام بخورند، حضرت طلا نمي خواهد).خلاصه زير بار نرفتم ، (يك وقت متوجه شدم كه بچه ام فلج شده هر جا او را بردم نتيجه نگرفتم ).حالا او را آورده ام و به ضريح مطهر بسته ام ، و از گفته هاي خود پشيمانم و توبه كرده ام ، و حاضرم به نذرم عمل كنم و آقا او را شفا دهد.(28)عباس علي تجلي قهر خدالب تشنه رسيد بر لب نهر خدااز زين به زمين فتاد و با درد بگفت :اي مشك ، خجالتم مده بهر خدا(29) عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست )...
ما را در سایت عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tytyty23 بازدید : 74 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 17:16

 یکی از طلابی که ساکن صحن مطهر حایرآقا ابی عبداللّه الحسین ع بود نقل می فرمود : یک روزي از روزهائیکه در حجره صحن بودیم و درس می خواندیم و در اوائلدوران طلبگیم بود امر معاش بر من تنگ شد بقدري که تمکنبر خرید قدري گوشت که یک شب بپزم و صرف کنم نداشتم وبوي گوشت که از همسایه هم حجره ایم که غذا می پختبر مشامم می رسید بدنم می لرزید ، یک روز به این فکر افتادم کهکبوترهاي زیاد به صحن و حجره می آیند و اینها هم کهصاحب و مالکی ندارند زیرا از صحراها می آیند و صید کردن حیوانصحرائی هم جایز است . چطور است ، ما از این کبوترهابجاي گوشت استفاده کنیم .. و دلی از عزا در آوریم پس تصمیم گرفتمکبوترها را صید کنم ، ریسمانی به در حجره بستم و کبوتريبه عادت سابقشان وارد حجره شد و من ریسمان را کشیدم در بسته شدو کبوتر را گرفتم سر آن را بریدم و پرهایش را کنده و او کبوتررا زیر ظرفی گذاشتم . که بعد آن را بپزم و بخورم نزدیکیهاي ظهربود گفتم باخیال راحت یک خواب قیلوله کنم و بعد آنرا پخته و بخورم با همین خیال به خواب رفتم یک وقت در عالم رؤ یادیدم آقا حضرت ابی عبداللّه الحسین ع وارد حجره شدو با حالت خشم آلود و غضبناك به من نگاه می کند ، فرمود : چرا کبوتر راگرفتی و کُشتی ؟ ! یعنی این کبوترها هم در پناه منو من صاحبان آنها هستم من از کار زشتی که کرده بودم از خجالت سرم را زیرانداختم و حرفی نزدم ، دوباره حضرت فرمود مگر باتو نیستمچرا کبوتر را گرفتی کشتی ؟ ! من باز سکوت کردم . حضرت فرمود :دلت گوشت می خواست که این کار را کردي ؟ دیگر این کاررا مکن من روزي یک وُقیه گوشت به تو می دهم . من از خواببیدار شدم در حالیکه از زیادي خجالت لرزان و هراسانو از عمل خود نادم و پشیمان بودم ، پس برخواستم وضوگرفتم و به حرممقدس آقا حضرت اب عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست )...
ما را در سایت عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tytyty23 بازدید : 82 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 17:16

عالم جليل القدر (حاج شيخ مهدي كرمانشاهي ) فرمود:در بازار بين الحرمين كربلا مرد نابينايي مغازه داشت و كاسبي مي كرد و تا آنجا كه يادم هست او را نابينا ديده بودم .يكروز در مقبره خانوادگي اقوام كه در رواق پايين پاي بارگاه (حضرت امام حسين (ع )) بود خوابيده بودم .چون هوا يك مقدار گرم شده بود، لاي درب مقبره را باز گذاشته بودند، تا باد خنك بيايد.ناگهان صداي هياهويي شنيدم ، وقتي كه نگاه كردم ، ديدم از طرف صحن ، كوچ مردم ازدحام كرده و داخل حرم شدند.و چون درب مقبره اي كه در آن خوابيده بودم باز بود، مردم به طرف مقبره ما هجوم آوردند، در اين ميان عده اي دور مردي را گرفته داخل مقبره شدند و در را بستند.خوب كه نگاه كردم ، ديدم ! آن مرد نابيناي معروف و مشهور است كه هر دو چشمش باز مثل كاسه خون سرخ و درشت مي درخشد، مردم لباس هاي او را پاره پاره مي كردند.و فوج فوج براي ديدنش هجوم مي آوردند.آنها انگشتان را جلوي صورت مرد كور مي گرفتند و به او مي گفتند: اين چندتاست ؟ او هم جواب درست مي داد، يك مقداري در مقبره ايستادند، تا فشار و ازدحام مردم آرام گرفت .از او سو الاتي كردم معلوم شد كه (آقا حضرت اباالفضل (ع ) چشم او را روشن و بينا فرموده است .(63)اي تو گنجينه سخا عباسوي تو سر چشمه حيا عباساي تويي بيشه فضيلت و علمدر شجاعت چو مرتضي عباسچشم گردون دگر نخواهد ديدچون تو سردار باوفا عباسجنگ صفين به گاه كودكيتمرديت گشت بر ملا عباسعقل مات است درجوانمرديتكه چه كردي تو بارها عباسبر تو بادا سلام تا به قياماز همه خلق ما سوا عباساز همه دردها دوا از تووي درت قبله دعا عباسبنده صالح خداونديزان شرف داده ات خدا عباسچون مطيع رسول و باب شدييافتي عزت بقا عباسبه امام زمان خود برديتو وفا را به انتها عباستا نگيرم شفاي درد از ت عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست )...
ما را در سایت عنایت ویژه( بازگردی و پایداری دوست ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tytyty23 بازدید : 83 تاريخ : يکشنبه 5 تير 1401 ساعت: 17:16